پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
شاید تو فریاد سکوت خسته من باشی
نوشته شده در سه شنبه 7 بهمن 1393
بازدید : 1280
نویسنده : روزبه
 

شاید تو…
فریاد سکوت خسته من باشی...
تو را نمی بینم...اما میان نوشته هایم احساست می کنم...
شاید تو ….
فریاد قلبم باشی...
که هر سپیده می آیی...و تا شامگاه تو را نفس می کشم...
شاید تو...شاید تو...باز هم شاید تو...


:: برچسب‌ها: شاید تو فریاد سکوت خسته من باشی ,



خوابیدن میان آغوشت
نوشته شده در سه شنبه 7 بهمن 1393
بازدید : 1475
نویسنده : روزبه
 

خوابیدن میان آغوشت...
و برخواستن در میان چشمانت...
دیدن لبخند ت...
و نوارش گیسوانت...
سرت را میان آغوشم پنهان کردن...
و دزدکی گریستن...و از شب گله کردن...
و از رویاهای غریبی گفتن...
و رفتن و رفتن...

 
 
 

:: برچسب‌ها: خوابیدن میان آغوشت ,



شبانه ام را با تو می گذرانم
نوشته شده در سه شنبه 7 بهمن 1393
بازدید : 1394
نویسنده : روزبه
 

شبانه هایم...را با تو می گدرانم...با یادت و با خاطراتت...
ترس از سنگینی پلکهایم...که مبادا به خواب روم...
و آنگاه تو بیایی...و من نبینم نگاه عاشقانه ات را...
که چگونه از دور میبوسی لبانم را...


:: برچسب‌ها: شبانه ام را با تو می گذرانم ,



دلم یک عاشقانه آرام می خواهد
نوشته شده در سه شنبه 7 بهمن 1393
بازدید : 1487
نویسنده : روزبه
 

دلم یک عاشقانه آرام می خواهد...
بنشینی...رو در رویم...چشم در چشم...نفس در نفس...
تو گله کنی...و من اشک بریزم...
تو از غم بی کسی بنالی ...و من از غم دوری تو...


:: برچسب‌ها: دلم یک عاشقانه آرام می خواهد ,



همیشه باید کسی باشد
نوشته شده در دو شنبه 6 بهمن 1393
بازدید : 1141
نویسنده : روزبه
 

همیشه باید کسی باشد...که شبها بر بالینت بیاید...و اشکهایت را با احساس پاک کند...
وقتی کسی نیست...که لرزیدن چانه ات را بفهمد...که بغض دارد در گلویت بیتابی می کند...
بگذار آسمان بتالد ...ابرها بگریند و ماه بخواب رود...و من اینجا آرام آرام جان بکنم...


:: برچسب‌ها: همیشه باید کسی باشد ,



کنار خستگی شبانه ام
نوشته شده در دو شنبه 6 بهمن 1393
بازدید : 1405
نویسنده : روزبه
 

کنار خستگی شبانه ام...دقیقه ها را کنار میزنم...و به ماه می نگرم...
اما چشمانم...هی بهانه تو را می گیرند... 
اما از ابرهای سرگردان خبری نیست...تا اشکهایم را به استقبال آمدنت بفرستم...
مانده ام...تنهای تنها...فقط هی بهانه تو را می گیرم...از آسمان...


:: برچسب‌ها: کنار خستگی شبانه ام ,



خیالت راحت عشقم
نوشته شده در دو شنبه 6 بهمن 1393
بازدید : 1387
نویسنده : روزبه
 

می دانم که خوب میدانی...
و خیالت راحت است...در خاطر کسی ماندگاری ...که نبودنت راهم با تمام دنیامعامله نمیکند ...
خیالت راحت زندگی...خیالت راحت عشقم...


:: برچسب‌ها: خیالت راحت عشقم ,



خیالت رویا به رویا...
نوشته شده در دو شنبه 6 بهمن 1393
بازدید : 1176
نویسنده : روزبه
 

خیالت رویا به رویا...در خواب شبانه ام ...مثل نسیم جلا میدهد روانم را...
و می پیچد در فضای دلم ...عطرو بوی تو...
بگو کجا بجویمت ...ای بی نشان ...که راه را گم کرده ام...


:: برچسب‌ها: خیالت رویا به رویا , , , ,



زمان چه شتابان می گذرد بی تو
نوشته شده در یک شنبه 5 بهمن 1393
بازدید : 1488
نویسنده : روزبه
 

زمان چه شتابان می گذرد بی تو...
بدون توجه به غمهای بزرگی... که در سینه جا خوش کرده اند...
و خاطره های کوچکی ...که حداقل می توانند... تحمل بی تو بودن را آسان کنند...
اما مگر می شود...گاهی چشمهایت...و گاه لبانت...و گوشه ای نفسی از تو جا مانده است...
و من بیقرار ...فریاد میزنم...فاطمه...فاطمه...فاطمه...
و تو در جواب ...فقط بغض میکنی در نگاهم...


:: برچسب‌ها: زمان چه شتابان می گذرد بی تو ,



رویای خیس
نوشته شده در یک شنبه 5 بهمن 1393
بازدید : 1371
نویسنده : روزبه

 

از دور می آمدی... چشمهایم شروع به باریدن کرد...
آرام و مست نزدیک شدی...مرا در آغوش گرفتی...
و سر به شانه هایم گذاشتی...و اشک عشق را سرازیر کردی...
و چه حال و هوایی بود...میان جنگل عشق...
و چه رویایی خیسی بود ...در نگاه بی روحم...


:: برچسب‌ها: رویای خیس ,



تو باشی و من...
نوشته شده در یک شنبه 5 بهمن 1393
بازدید : 1409
نویسنده : روزبه
 

ببین...با تو و در کنار تو...
کمی نگاه عاشقانه...
مه‌ِ جنگلی‌ و کمی‌ تاریکی ‌ِ محض...
نوری از ماه...و کمی مستی چشمانت...
تو باشی و من...تنهای تنها...و دیگر هیچ...
دنیا هم ارزانی خودشان...


:: برچسب‌ها: تو باشی و من , , , ,



فراموشم کردی
نوشته شده در یک شنبه 5 بهمن 1393
بازدید : 1670
نویسنده : روزبه
 

میگویی... نسیم بر شمیم تو خوش آمده...
میگویی ...خاطره ها را تکاندی بر امواج دریا...
میگویی... فراموشم کردی...
حتی نامم را...باشد...شایدروزی ...گذرت به جنگل چشمانم بخورد


:: برچسب‌ها: فراموشم کردی ,



سرزمین نگاهت
نوشته شده در شنبه 4 بهمن 1393
بازدید : 934
نویسنده : روزبه
 

باران میبارید از سر شوق آسمان......و دستانی لرزان ... دزدکی تنی را نوازش می کند زیر باران... آنگاه محو تماشا میشوم...مست می شوم در بوی عطر نفسهایش...
و حس سوزش سرما گم می شود ... در گرمای آغوش پر ازعشقش...
و من نفس نفس می زنم...در سرزمین نگاهت...


:: برچسب‌ها: سرزمین نگاهت ,



وقتی می خواهم برایت درد دل کنم
نوشته شده در شنبه 4 بهمن 1393
بازدید : 1054
نویسنده : روزبه
 

وقتی می خواهم برایت درد دل کنم...
از ضعـف هـایـم... از دردهـایــم...از غم غریبی...از بیقراری و بیخوابیهایم...
برایت نمی گویم...وقتی برایت درد دل می کنم...
همه چیز خوب است...به جز تو که همه زندگی منی نیستی...


:: برچسب‌ها: وقتی می خواهم برایت درد دل کنم ,



صدای امواج در تلاتم بادهای وحشی
نوشته شده در شنبه 4 بهمن 1393
بازدید : 1068
نویسنده : روزبه

 

کنار دریا نشسته ام ...در انتظار چه ؟خودم هم نمی دانم...
صدای امواج در تلاتم بادهای وحشی...شلاق میزند بر گونه هایم...
و من در انتظار مانده ام...در انتظار چه؟ نمی دانم...
یادت می آید ...قبلا با تو...همینجا روی صخره ای نشسته بودم...
و تو دستهایت را به دور گردنم حلقه کرده بودی... 
وبه من می گفتی ببین روزبه...دریا با من حرف می زنه...
اما من ...به جز صدای تو چیزی نمی شنیدم...چون صدایت... زیباترین موج زندگی من بود...
حال آمده ام...تا دوباره همان خاطره را تکرار کنی برایم...


:: برچسب‌ها: صدای امواج در تلاتم بادهای وحشی ,



کوک کرده ام سازم را
نوشته شده در شنبه 4 بهمن 1393
بازدید : 1246
نویسنده : روزبه

 

رو به باد نشسته ام و ...می نوازم برایت...
میان دلواپسی شاخه های خشک درخت سیب...
پشت سنگینی نگاهی غمناک...کوک کرده ام سازم را برایت...
دل اینجا تنهاست... و عشق زیر رگبار خاطره له شده است...


:: برچسب‌ها: کوک کرده ام سازم را ,



عشقم من برگشتم
نوشته شده در پنج شنبه 2 بهمن 1393
بازدید : 1198
نویسنده : روزبه
 

وقت رفتن یادت هست عشقم ... آخرین نگاهت را ...که بدرقه راهم بود خوب یادم هست...گفتی نفس زودی برگرد...عشقم من برگشتم...اما تورا...کجا یافتم...حال همیشه می آیم...باهات سخن میگویم...بهت میگم زندگی...من برگشتم...پس چرا فقط خیالت کنار من نشسته...ساکت و سرد...


:: برچسب‌ها: عشقم من برگشتم ,



تو یگانه عشق منی
نوشته شده در پنج شنبه 2 بهمن 1393
بازدید : 997
نویسنده : روزبه
 

سیگاری روشن میکنم...تا آتش درونم را خاموش شود...
قلمی خواهم ساخت از انگشتانم......تا غم دلتنگیهایم را تخلیه کنم...
پیاله ای خواهم نوشید...با قدح چشمانت ...
در نسیم هوایت کوچ خواهم کرد...تا حس کنم بوی نفسهایت را...
تو یگانه عشق منی...تو تنها معشوق و معبود منی...
دوباره تو را خواهم ساخت...همانگونه که بودی...
تا نگاهم ...به نگاه غریبه ای نخورد...و دل مهربانت بشکند...


:: برچسب‌ها: تو یگانه عشق منی ,



آرام بخواب فاطمه من
نوشته شده در پنج شنبه 2 بهمن 1393
بازدید : 1769
نویسنده : روزبه
 

تو آری با تو ام...میدانی شقایق چیست؟
تا به حال مرگ شقایقی را دیده ای؟
این شقایق زندگی من است...
این شقایق قصه های من است...
این شقایق نوشته های من است...
هر آنچه مینوشتم و مینویسم ...
فقط مال اوست و برای اوست...
اما شقایق من دیگر آرام گرفته...
دیگر صدای ناله مرا نمیشنود...
دیگر برایم آواز نمیخواند...
من مانده ام و کلی خاطره...
میترسم از روزی که خاطره هایش تمام شوند...
انگار او مرا هم با خود برده است...
شاید من هم مرده ام و خود نمیدانم...
او یاس سپید شعرهایم بود...او نگاه عاشقانه رویاهایم بود...
عشقم...تو با من چه کرده ای؟
که من در خودگم شده ام...
رفتی...اما خیلی زود...انگاری یک رویای شیرین بودی برایم...
دیر آمدی و زود رفتی...حال من مانده ام و یک مزار سرد...
مزاری که زندگی مرا در خود جای داده است...
نفسم...بعضی وقتها شبها ساعت 12شب دلم هواتو میکنه...
توی تاریکی سر مزارت میام...
باهات حرف میزنم...بهت میگم دلم خیلی گرفته...
دلم هواتو کرده...ای همه هستی ام...حس می کنم قلبم هم زیر خاک است...
انگار تو مرا هم با خود برده ای...آرام بخواب دلبرم...که همیشه قلبم با توست...


:: برچسب‌ها: آرام بخواب فاطمه من ,



تو اگر باشی
نوشته شده در پنج شنبه 2 بهمن 1393
بازدید : 1174
نویسنده : روزبه
 

تو...تو اگر باشی... باران هم ببارد...جنگلی از شقایق باشد... و یک خیابان بی انتها ...نگاهی پریشان در کنج خلوت نگاهم باشد... دیگر چیزی نمیخواهم...اما تو...کجا ی نگاهم ایستاده ای که تو را نمی بینم...


:: برچسب‌ها: تو اگر باشی ,



تو چه می کنی با من
نوشته شده در چهار شنبه 1 بهمن 1393
بازدید : 1105
نویسنده : روزبه
 

چشمانم را باز می کنم...در پشت ساقه های خشک یخ زده آرزوهایم...
نگاهت می کنم...به چشمان زیبایت می نگرم...بوی تنت را حس می کنم...
یک فنجان چای داغ...دستم را زیر چانه ام می گذارم...تا لذت نوشیدن چند برابر شود برایم...
اما تو چه می کنی با من...
نگاهم را می دزدی؟
و می روی میان شقایقها خود را پنهان می کنی...
حال من چه کنم؟
می دانم پیدایت نمی کنم...
فقط یک بار ...وقتی آمدی ...دیگر نرو...تا من سیراب شوم از تو...


:: برچسب‌ها: تو چه می کنی با من ,



ببین هنوز چشمانت را زیبا نقاشی می کنم
نوشته شده در چهار شنبه 1 بهمن 1393
بازدید : 1098
نویسنده : روزبه
 

ببین...از روزی که بی وفا شدی و رفتی...
می بینی...هنوز فراموشت نکردم...
هنوز برایت می نویسم...هنوز هم با یادت خاطره می بافم...
ببین...حتی هنوز هم چشمانت را زیبا نقاشی می کنم ...


:: برچسب‌ها: ببین هنوز چشمانت را زیبا نقاشی می کنم ,



اسارت در میان آغوشت
نوشته شده در چهار شنبه 1 بهمن 1393
بازدید : 1229
نویسنده : روزبه

 

چشــم هایت...موهایت...رنگ لبهایت...
حتی نفسهایت...مرا اسیر خود ساخته اند...
و من این اسارت را ...در میان آغوشت دوست دارم...می پرستم...


:: برچسب‌ها: اسارت در میان آغوشت ,



اگر می دانستی
نوشته شده در چهار شنبه 1 بهمن 1393
بازدید : 1221
نویسنده : روزبه
 

اگر می دانستی...با رفتنت چقدر بیقرار شدم... 
اگر می دانستی... در نبودنت قلبم بیمار شده است...
اگر می دانستی...با رفتنت دنیایم را با خود برده ای...
اگر میدانستی...باز هم می رفتی...
ای کاش باز گردی...و ببینم چه می کنی با این حصاری ...
که دور خود کشیده ام...


:: برچسب‌ها: اگر می دانستی ,



وقتی نیستی
نوشته شده در سه شنبه 30 دی 1393
بازدید : 1360
نویسنده : روزبه
 

وقتی تو نیستی ... پلکهایم حوصله نمی کنند ... چشمانم را باز کنم... 
میترسم تصویر خیالی تو ... بگریزد از نگاهم..


:: برچسب‌ها: وقتی نیستی ,



زلالی نگاهت آرامم می کند
نوشته شده در سه شنبه 30 دی 1393
بازدید : 1234
نویسنده : روزبه
 

ذلالی نگاهت آرامم می کند...دل به خیالی بسته ام ...
که تو چه با تبسم امد و رفتنم را مینگری...و من نمی توانم عاشقانه تو را درآغوش گیرم...


:: برچسب‌ها: زلالی نگاهت آرامم می کند ,



خاک سرد کوچه ها
نوشته شده در سه شنبه 30 دی 1393
بازدید : 1375
نویسنده : روزبه
 

خاک سرد کوچه ها... خاطراتت را بوسه میزنند...
وقتی خاطراتی از تو...بی تفاوت از کنارم می گذرند...
و من با حسرت فقط نگاهشان می کنم ...


:: برچسب‌ها: خاک سرد کوچه ها ,



وقتی نگاهم را دزدیدی
نوشته شده در سه شنبه 30 دی 1393
بازدید : 1070
نویسنده : روزبه
 

وقتی تو نگاهم را دزدیدی...و مرا به اسارت خود درآوردی...
در نبودنت...همیشه چشمان ابری ام ...زیر سایه همان درختی که تو را دیدم ...
بارانی می شوند و گونه هایم سرخ اناری...


:: برچسب‌ها: وقتی نگاهم را دزدیدی ,



وقتی از تو و خاطراتت لبریز می شوم
نوشته شده در سه شنبه 30 دی 1393
بازدید : 953
نویسنده : روزبه
 

لعنتی...
وقتی از تو و خاطراتت لبریز می شوم...
نپرس چرا و کجا ؟ برو تمام خاطره ها یم را مرور کن ...
تا شاید هنوز یادی...خاطره ای...و یا حتی قطره اشکی...
در گوشه چشمت جا مانده باشد...


:: برچسب‌ها: وقتی از تو و خاطراتت لبریز می شوم ,